جدول جو
جدول جو

معنی نفله کردن - جستجوی لغت در جدول جو

نفله کردن
(یِ شُ دَ)
در تداول، تلف کردن. نه به موقعخود صرف کردن. در غیر محل خود یا در کار غیر مفیدی صرف کردن. بی نتیجه از میان بردن. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
نفله کردن
ولخرجی کردن، از بین بردن و کشتن شخصی بر اثر بی مبالاتی و امساک در خرج و افراط و تفریط، تلف کردن
فرهنگ لغت هوشیار
نفله کردن
((~. دَ))
به هدر دادن، تلف کردن، کشتن، به قتل رساندن
تصویری از نفله کردن
تصویر نفله کردن
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(طَ نِ / نَ دَ)
نالیدن. زاریدن. گریه کردن. گریستن. (از ناظم الاطباء). نالیدن. فغان برداشتن. آه و افغان کردن. رجوع به ناله شود، تضرع کردن. به آه و زاری التماس و دعا کردن:
ناله میکن کای تو علام الغیوب
زیر سنگ مکر بد ما را مکوب.
مولوی.
- ناله کردن از...، شکایت کردن. شکوه کردن. گلایه. گله کردن. اشتکاء:
همه از دست غیر ناله کنند
سعدی از دست خویشتن فریاد.
سعدی.
مکن ناله از بینوائی بسی
چو بینی ز خود بینواتر کسی.
سعدی.
حافظ از فقر مکن ناله که گر شعر این است
هیچ خوشدل نپسندد که تو محزون باشی.
حافظ.
رجوع به نالیدن شود
لغت نامه دهخدا
(یِ گَ تَ)
انفاق. (تاج المصادر بیهقی) (ترجمان القرآن). هزینه کردن. خرج کردن. (یادداشت مؤلف) : و صد درم نفقۀ عیال خویش کردی. (قصص ص 150). پس ایشان را گفت که هر سال سهم او را ده یک غله جمع کنند و به وی دهند تا بر خود و عیال نفقه کردی. (قصص ص 29). مال و عمر خویش در مرادهای این جهانی نفقه کند. (کلیله و دمنه). او را صد دینار بخشد تا نفقه کند. (گلستان سعدی)
لغت نامه دهخدا
تصویری از بنفشه کردن
تصویر بنفشه کردن
برنگ کبود رنگ کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آبله کردن
تصویر آبله کردن
آبله بر آوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چفته کردن
تصویر چفته کردن
خم کردن خماندن
فرهنگ لغت هوشیار
نالیدن، باآه وزاری التماس و دعاکردن تضرع کردن: ناله ای کن کای تو علام الغیوب زیر سنگ مکر بدمارا مکوب، شکایت کردن گله کردن: حافظ، از فقر مکن ناله که گرشعر این است هیچ خوشدل نپسندد که تو محزون باشی. (حافظ. 321)
فرهنگ لغت هوشیار
تورتیز کردن هزینه کردن انفاق کردن خرج کردن: دیگر آنست که در فراخی نعمت نفقه کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نفقه کردن
تصویر نفقه کردن
((~. کَ دَ))
انفاق کردن، بخشش کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عجله کردن
تصویر عجله کردن
شتاب کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حمله کردن
تصویر حمله کردن
تازیدن، تاختن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ناله کردن
تصویر ناله کردن
يئن
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از ناله کردن
تصویر ناله کردن
Whimpering, Yelp
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ناله کردن
تصویر ناله کردن
gémissement, aboyer
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از ناله کردن
تصویر ناله کردن
gemido, latir
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ناله کردن
تصویر ناله کردن
אנקה , לנבוח
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از ناله کردن
تصویر ناله کردن
آہ کرنا , بھونکنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از ناله کردن
تصویر ناله کردن
ร้องครวญคราง , เห่า
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از ناله کردن
تصویر ناله کردن
mendengkur, menggonggong
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از ناله کردن
تصویر ناله کردن
呜咽的 , 叫喊
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از ناله کردن
تصویر ناله کردن
すすり泣く , 吠える
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از ناله کردن
تصویر ناله کردن
gimoteo, gritar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از ناله کردن
تصویر ناله کردن
kilio, kubweka
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از ناله کردن
تصویر ناله کردن
흐느끼는 , 짖다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از ناله کردن
تصویر ناله کردن
inlemek, havlamak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از ناله کردن
تصویر ناله کردن
कराहना , कुत्ते की आवाज़ करना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از ناله کردن
تصویر ناله کردن
gemito, abbaiare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از ناله کردن
تصویر ناله کردن
winseln, bellen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ناله کردن
تصویر ناله کردن
janken, blaffen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از ناله کردن
تصویر ناله کردن
стогін , гавкати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ناله کردن
تصویر ناله کردن
хныкающий , лаять
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ناله کردن
تصویر ناله کردن
jęczenie, szczekać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ناله کردن
تصویر ناله کردن
গুঙানি , ঘেউ ঘেউ করা
دیکشنری فارسی به بنگالی